جدول جو
جدول جو

معنی قزل حصار - جستجوی لغت در جدول جو

قزل حصار
(قِ زِ حِ)
دهی از دهستان نوده چناران بخش حومه شهرستان بجنورد که در 42 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 4 هزارگزی جنوب جادۀ قدیم قوچان به بجنورد واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 225 تن. آب آن از چشمه و قنات ومحصول آن غلات، بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُ لُ)
دهی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران، که در 15هزارگزی باختر کرج و 7هزارگزی جنوب راه شوسۀ کرج - قزوین واقع است. جلگه ای و معتدل و مالاریائی است و 75 تن سکنه دارد که به زبان ترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از رود خانه کرج و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، بنشن، چغندرقند، وشغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از طریق آق تپه میتوان ماشین برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’در قدیم گودال بزرگی بوده است در محلۀ سنگلج تهران به این اسم که همه ساله ایام عاشورا اهالی تهران در آنجا ازدحام کرده شبیه حادثۀ کربلا را در می آورده اند و در غیر آن ایام از نقاط کثیف تهران بوده و جناب آقای مستوفی الممالک (میرزا یوسف) اطراف آن گودال را ستونهای آجری نصب کرده محوطۀ وسط را تبدیل بباغ عمومی کرد که در نتیجه از نقاط باصفای تهران شد و هوای سنگلج را سالم و لطیف ساخت’. (مرآت البلدان ج 4 ص 73- 74)
نام محله ای در شهر تهران. نام یکی از محلات تهران. مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’نام کوچه ای است در محله سنگلج تهران’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 74). و رجوع به عنوان بعد شود
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ حِ)
از قلعه های قدیم اسفراین و جای هفت زوج گاو ملک دارد. آبش از رود خانه آوردغان میباشد و یک رشته قنات هم دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 303). دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 9 هزارگزی جنوب باختری اسفراین و 6 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بجنورد به راه اسفراین واقع است، 655 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، پنبه، بنشن و زیره است. شغل اهالی زراعت، و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 148 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، چغندر و بنشن است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، سکنۀ آن 115 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از طریق سرای شاه دوست ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ حِ)
دهی از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد در 76 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی جنوب راه عمومی مشهد. موقع جغرافیایی آن جلگه ای و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 466 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ حِ رِ)
دهی جزء دهستان اشتهارد بخش کرج شهرستان تهران واقع در 50 هزارگزی باختر کرج، کنار راه کرج به اشتهارد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 70 تن. آب آن از قنات لب شور و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ حِ)
دهی از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان واقع در 40 هزارگزی جنوب قصبۀ رزن و کنار رود خانه قره چای. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 135 تن. آب آن از رود خانه قره چای و محصول آن غلات دیمی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ حِ)
دهی از دهستان یوسف آباد پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در 18 هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و سر راه شوسۀ نظامی تربت جام جنت آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 291 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، زیره. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ یَ)
دهی از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد در 120 هزارگزی شمال باختری اسفراین و یکهزارگزی جنوب شوسۀ عمومی بجنورد به شقان. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 65 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ حِ رِ)
دهی از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد در 117 هزارگزی شمال باختری اسفراین و 2 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی بجنورد به شقان. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 70 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا